بچههای آسمان
گفتوگو با سيدمجتبی حسينی رتبه ۴ كنكور انسانی
قسمت اول
ماجرای آشنایی ما با سیدمجتبی به زمان اعلام نتایج کنکور سراسری ۹۱ بازمیگردد، یعنی وقتی طبق معمول همیشه یک روز صبح پستهای مشاوره آنلاین سایت گاج را باز میکردیم با خبر قبولی آقای حسینی و تشکری از جانب او مواجه شدیم. به همین دلیل بعد از عرض تبریک به سیدمجتبی و خانوادهاش، از همان موقع به فکر افتادیم که حتما مصاحبهای با او داشته باشیم.
البته تا یادمان نرفته باید بگوییم که آقای حسینی حدودا ۲ سال پیش برای دریافت جایزه آزمون بزرگ به گاج آمده بود. وی در حال حاضر دانشجوی رشته حقوق میباشد. همانطور که از قدیم و ندیم گفتهاند «هر کسی را بهر کاری ساختند»، به نظر میآید سیدمجتبی هم انتخاب درستی داشته چون با آن وقار و متانت خاص خودش، مسند قضاوت واقعا برازندهاش است.
* آقای حسینی کمی از خودتان برایمان بگویید.
ما اصالتا اهل بیرجند هستیم اما در حال حاضر در شهر مشهد زندگی میکنیم. من تا سال سوم دبیرستان در مدرسه آریو مصلینژاد تحصیل کردم و دوره پیشدانشگاهی را در مدرسه فرهنگ ثارالله گذراندم. ۲ برادر و یک خواهر بزرگتر از خودم دارم. پدرم مهندس کشاورزی و مادرم خانهدار است. برادر بزرگترم مدیر مرکز معاینه فنی بیرجند و برادر دیگرم ترم آخر رشته حقوق دانشگاه سراسری بیرجند است. خواهرم نیز لیسانس مامایی دارد.
* چرا رشته انسانی را انتخاب کردید؟
سال اول دبیرستان با معدل ۱۹/۹۱شاگرد اول مدرسه شدم، پس شرایط لازم برای انتخاب سایر رشتهها را نیز داشتم؛ اما انتخابم از دوره راهنمایی رشته انسانی بود. به نظر من یک پزشک جان انسان را نجات میدهد، اما یک وکیل با دفاعی که از موکل خود میکند، آبروی انسان را نجات میدهد و آبروی انسانها مهمتر از جان آنهاست؛ چون گاهی فرد برای حفظ آبرویش از جان خودش نیز میگذرد.
با این حال این تفکر رایج که دانشآموزان با معدل بالا حتما باید یکی از ۲ رشته ریاضی و تجربی را انتخاب کنند و رشته انسانی برای دانشآموزان معدل پایین و درسنخوان است و حرفهای دوستانم که میگفتند «اگر تو با این معدل به رشته انسانی بروی پس ما باید رشته کار و دانش را انتخاب کنیم.» باعث شد رشته ریاضی را انتخاب کنم و ۱۱ روز ابتدای سال دوم دبیرستان را کنار بچههای ریاضی بنشینم. کمی گذشت و دیدم این رشته آن چیزی نیست که دنبالش هستم، پس سریع پروندهام را گرفتم و به رشته انسانی در یک دبیرستان دیگر رفتم.
* و همان سال رتبه یک آزمون بزرگ گاج را کسب کردید.
کنایات دوستان عاملی شده بود تا عزمم را بیشتر جزم کنم و نتیجه این تلاشها موفقیت در آزمون بزرگ گاج بود. از آن به بعد هم دیگر کسی چیزی نگفت.
* کمی از خاطره آزمون بزرگ برایمان بگویید.
شرکت من در آزمون بزرگ هم داستانی دارد. یکی از دوستانم قبل از عید و پیش از شروع تبلیغات مرا در جریان برگزاری این آزمون گذاشت و من هم در سایت ثبتنام کردم. آزمون بزرگ فقط در شهر تهران برگزار میشد. با اینکه پدر و مادرم مخالف آمدن من به تهران بودند، اما در نهایت آنها را راضی کردم.
* آیا فکر میکردید برنده پژو ۲۰۶ شوید؟
نه. من هم مانند داستان فیلم «بچههای آسمان» برای لپتاپ در این آزمون شرکت کردم، اما پژو ۲۰۶ برنده شدم و آن را به پدر و مادرم تقدیم کردم.
* از چه زمانی جرقه کسب رتبه برتر کنکور در ذهنتان زده شد؟
از دوم دبیرستان شروع کردم، اما چون روش اختصاصی خودم را پیدا نکرده بودم، با آزمون و خطا درس میخواندم. کمکم با پیدا کردن روشهای خودم با صرف انرژی کمتری توانستم همان نتایج را بگیرم.
* منظورتان از «روش اختصاصی خودم» چیست؟
هر کس ممکن است برای فهمیدن بهتر هر درس روشی مانند خلاصهنویسی، تستزنی و... داشته باشد. من روشهای رتبههای برتر را امتحان و از بین آنها روشهایی را انتخاب کردم که بیشتر با خودم مطابقت داشت. سال دوم و سوم هم فقط دروس همان سال را میخواندم.
* در این دو سال چه معدلهایی کسب کردید؟
سال دوم را با معدل ۱۹/۹۸ و سال سوم را با معدل ۱۹/۷۹ پشت سر گذاشتم. معدل کتبی نهاییام نیز ۱۹/۲۶ شد.
* برای بعد از امتحانات نهایی و تابستان چه برنامهای داشتید؟
عروسی برادرم باعث شد برنامهام را تقریبا از ۷ مردادماه با دروس سال سوم که به تازگی امتحانات آن را داده بودم، شروع کنم و برای اینکه مطالب به طور کامل در ذهنم تثبیت شود، آنها را مجددا مرور کردم و برای آگاهی از میزان تسلطم بر هر درس، تستشان را زدم. بعد هم سراغ دروس سال دوم رفتم و از دروسی که بیشتر روی آنها تسلط داشتم، شروع کردم. البته تاکیدم بیشتر روی تکدرسهایی مانند اقتصاد و روانشناسی بود. میخواستم طوری درس بخوانم که مباحث خوانده شده را فقط بعد از عید مرور کنم. در تابستان موفق شدم همه کتابهای سال دوم و سوم به جز تاریخ و جغرافیا را مطالعه کنم. همچنین ۲ فصل اول ریاضی پیشدانشگاهی را نیز خواندم.
* درس خواندن در تابستان چه مزهای داشت؟
کمی سخت بود شاید چون اولین تابستانی بود که درس میخواندم.
* ساعت مطالعهتان در طول دوران آمادگی برای کنکور به چه صورت بود؟
مطالعهام در تابستان را از هفتهای ۳۰ تا ۳۵ ساعت شروع کردم. در پاییز میزان مطالعه هفتگیام به ۳۵ تا ۴۵ ساعت رسید و در زمستان تا ۵۰ ساعت افزایش یافت. حداکثر ساعت مطالعهام در هفته مربوط به بعد از عید و به میزان ۷۵ تا ۱۰۰ ساعت بود. در کل روزهایی که به مدرسه میرفتم حدودا ۵ تا ۶ ساعت و در روزهای تعطیل بین ۸ تا ۱۱ ساعت مطالعه داشتم.
* وقتی از مطالعه دروس خسته میشدید چه کار میکردید؟
چون ادبیات را خیلی دوست دارم، این طور مواقع داستانهای ادبیات را مرور میکردم.
* از مهر به بعد چطور درس میخواندید؟
با توجه به اینکه دروس پایه را در تابستان خوانده بودم، بنابراین طی سال وقتم آزادتر بود و فقط کتابهای پیشدانشگاهی را میخواندم و میخواستم تا اسفندماه همه آنها را تمام کنم. اکثر مواقع قبل از کلاس، درس را پیشخوانی میکردم و تستهایش را هم میزدم و کاملا مسلط سر کلاس حاضر میشدم.
* این جوری کلاس برایتان خستهکننده نمیشد؟
فکر میکردم که هنوز همه مطالب را یاد نگرفتهام و ممکن است معلم چیزی بگوید که من نمیدانم. به همین دلیل همیشه با دقت به درس گوش میکردم تا نکتهای را از دست ندهم.
* امتحانات نیمسال اول را چطور پشت سر گذاشتید؟
در دیماه فقط دروس امتحانی مدرسه را میخواندم و در بعضی از دروس مانند فلسفه از تستزنی برای فهم بهتر مطالب و موفقیت در امتحانات کمک میگرفتم. به هر حال کتابهای پیشدانشگاهی هم حجمی از منابع کنکور است و با تسلط روی آنها میتوان بار کنکور را سبکتر کرد.
* نظرتان در مورد این حرف که میگویند «برای کنکور باید تستی خواند و تشریحی خواندن بویژه در پیشدانشگاهی فایدهای ندارد» چیست؟
من طوری میخواندم که میتوانستم به هر دو نوع سوال تستی و تشریحی پاسخ دهم و این کار تنها از طریق تسلط بر کتاب درسی ممکن است.
* در نیمسال دوم چه برنامهای داشتید؟
با برنامه آزمون پیش میرفتم و دروس پایه را صرفا طبق برنامه آزمون مطالعه میکردم. البته در این مدت مباحث پیش۱ را هم مرور کردم.
* آیا موفق به اجرای برنامهای که تا پیش از عید برای خودتان در نظر گرفته بودید، شدید؟
بله، تا عید دروس پیشدانشگاهی را تمام و کتابهای عمومی پایه را یکبار دیگر به طور کامل مرور کردم.
* دوران طلایی عید را چطور گذراندید؟
از روز ۲۷ اسفندماه در اردوی نوروزی یا اعتکاف علمی مدرسه شرکت کردم. صبح روز ۲۹ اسفندماه باخبر شدم که پسر خواهرم به دنیا آمده است. دیگر حواسم پرت شده بود و تلاشم برای درس خواندن فایدهای نداشت. بنابراین از پدرم خواستم به دنبالم بیاید تا به بیمارستان برویم. به دلیل تولد این نوزاد مهمانهای زیادی به خانه ما رفت و آمد داشتند و همین مساله درس خواندن را کمی برایم سخت کرده بود، ولی این موارد را تحمل کردم و هر طور بود درس خواندم؛ به جز روز اول فروردین هر روز ۱۱ ساعت مطالعه داشتم و تا روز ۷ فروردینماه توانستم تمام کتابهای پایه و حتی دین و زندگی پیشدانشگاهی را مرور کنم.
* پس به نحو احسن از دوران نوروز استفاده کردید. آیا استراحتی هم داشتید؟
من در یک ماه هم دایی شدم و هم عمو. ۱۷ فروردینماه دختر برادرم به دنیا آمد. چون پدر و مادرم به منزل برادرم رفته بودند، من هم با اینکه قصد سفر نداشتم ۴، ۵ روزی به بیرجند رفتم. این سفر در دوران خیلی مهم جمعبندی پیش آمد، اما به نظرم مقداری استراحت، تجدید قوا و بازسازی روحیه برای ادامه راه لازم بود.
* در دوران جمعبندی چه گذشت؟
از هفتم فروردینماه طبق برنامه شروع به جمعبندی دروس عمومی و اختصاصی به همراه تستزنی آنها کردم. خواندن کتابهای درسی دروس اختصاصی بسیار حائز اهمیت است، به ویژه اینکه من نکات مهم خیلی از دروس را در صفحات کتاب نوشته بودم و مرورشان به خصوص در هفته قبل از کنکور خیلی به دردم خورد.
از ۱۵ فروردین تا اوایل خرداد هر روز از ساعت ۸ تا ۱۵: ۹ یک مجموعه از کنکورهای کتاب «دور دنیا در ۴ ساعت» عمومی را میزدم تا ضمن آشنایی بیشتر با تستهای کنکور، در پاسخگویی به سوالات هر درس در زمان خودش مهارت به دست آوردم. نکته جالب شباهت زیاد درصدهای اکتسابیام در این آزمونها با درصدهای کنکورم بود.
* برای جمعبندی دروس اختصاصی از چه کتابی استفاده کردید؟
«دور دنیا در ۴ ساعت» ۲۰ کنکور انسانی.
* آیا بعد از زدن تستهای هر مجموعه از کنکورهای کتاب دور دنیا به ارزیابی آنها نیز میپرداختید؟
بله. حین پاسخگویی یا بعد از تمام شدن آزمون سوالات نکتهدار را با ضربدری که در کنارش میگذاشتم، مشخص میکردم. بعد از آزمون نیز به دنبال علت غلط زدن سوالاتی که به آنها پاسخ اشتباه داده بودم میگشتم و پاسخ سوالات مذکور را از روی پاسخنامه بررسی میکردم تا اگر نکته یا راهحل جدیدی برایشان ارائه شده، یاد بگیرم.
* آیا طی سال میتوانستید همه سرفصلهای در نظر گرفته شده برای آزمونهای آزمایشی را بخوانید؟
همیشه طوری برنامهریزی میکردم که برسم همه سرفصلهای آزمون را بخوانم اما اگر وقت کم میآوردم درسهای کمارزشی مانند تاریخ و جغرافیا را کنار میگذاشتم.
* گویا رابطه چندان خوبی با تاریخ و جغرافیا نداشتید؟
بله. چون این دروس ضریبشان در زیرگروه یک انسانی، یک است و درصدهای داوطلبان کنکورهای قبل بیانگر این بود که اکثر داوطلبان این دروس را ۴۰ تا ۵۰ درصد زدهاند بنابراین فکر میکردم با مطالعاتی که در طی سال تحصیلی از این دو درس دارم مشکلی برای کسب این درصد در کنکور نخواهم داشت.
* آیا حجم زیاد کتابها شما را در ادامه راه مردد نمیکرد یا این موضوع عاملی برای ناامیدی و در نتیجه کمکاری نبود؟
من معتقدم کسانی که هدفهای بزرگ دارند، باید به همان اندازه تلاش کنند.
* هدفتان چه بود؟
قضاوت.
* شما در حال حاضر در رشته حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصیل هستید، حال آنکه رشته علوم قضایی صرفا در دانشگاه علوم قضایی ارائه میشود.
بله. به خاطر اشتباهی که در انتخاب رشتهام انجام دادم این ترم باید در رشته حقوق دانشگاه تهران درس بخوانم و از ترم بعد به دانشگاه علوم قضایی بروم. چون رشتههای دانشگاه سراسری را به جز مواردی خاص باید براساس میزان علاقهمندی انتخاب کرد. بنابراین من باید علوم قضایی را قبل از حقوق انتخاب میکردم اما به اشتباه این رشته را در انتخاب پنجم خود قرار دادم و با اینکه در تمام مراحل مصاحبه و گزینش آن پذیرفته شدم به دلیل عدم پذیرش توسط سازمان سنجش، نتوانستم در این دانشگاه ثبتنام کنم.
* پس چطور از ترم بعد به این دانشگاه خواهید رفت؟
در جشنی که برای رتبههای برتر برگزار شد با آقای خدایی صحبت کردم. ایشان لطف کردند و درخواستی که به سازمان سنجش داده بودم را پیگیری کردند. بنابراین از ترم بعد به رشته و دانشگاه مورد علاقهام میروم.
* روز قبل از کنکور چه کار کردید؟
طبق سنت مشهدیها با پدر و مادرم به حرم امام رضا (ع) رفتیم.
* استرس هم داشتید؟
شب قبل از کنکور ساعت ۹ به رختخواب رفتم، اما آنقدر استرس داشتم که خوابم نمیبرد و تا ساعت ۳ نیمهشب بیدار بودم و آن شب فقط توانستم ۲ ساعت بخوابم. بعد از خواندن نماز صبح، صبحانه خوردم و به جلسه کنکور رفتم.
* دلیل این همه استرس چه بود؟
به هر حال ممکن است سر جلسه کنکور هر مشکلی به وجود بیاید و برخی عوامل قابل پیشبینی نیست، اما براساس نتایجی که در این چند سال کسب کرده بودم از خودم مطمئن بودم.
* معمولا در آزمونهای آزمایشی چه نتایجی میگرفتید؟
در آزمونهای آزمایشی همیشه جزو ۵۰ نفر اول بودم و رتبههای تکرقمی هم داشتم و اگر اشتباه نکنم بهترین رتبهام ۱۸ و پایینترین رتبهام ۶۸ بود.
* پس در کنکور نسبت به آزمونهای آزمایشی بهتر عمل کردید.
چون بعد از عید با برنامه خودم پیش میرفتم، نتیجه آزمونهایم خیلی جالب نمیشد، اما با این حال رتبههایی که کسب میکردم از نظر خودم راضیکننده بود.
* سر جلسه کنکور آن مشکلات احتمالی که شما را نگران کرده بود، به وجود آمد؟
خدا را شکر نه. برای اینکه از ترافیک در امان باشم ساعت یک ربع به ۷ در حوزه بودم. اتفاقا چند تا از دوستانم را هم دیدم و همین موضوع باعث آرامشم شد.
* کمی از حال و هوای لحظات قبل از کنکور برایمان بگویید.
در حیاط حوزه برگزاری کنکور بعضیها داشتند آن مطالبی را که نوشته بودند، مرور میکردند. من هم سعی میکردم بقیه دوستانم را بخندانم و به آنها روحیه دهم. در فاصلهای که تا شروع آزمون باقی بود، دعا خواندم و ذکر گفتم؛ اما هنوز استرس داشتم. با شروع آزمون همه فکر و ذکرم به سوالات معطوف شد و دیگر خبری از استرس نبود طوری که همه چیز غیر از دفترچه را فراموش کرده بودم.
* شبهای امتحان هم دچار استرس میشدید؟
هر امتحانی به نسبت اهمیتش استرسزاست و کنکور مهمتر از همه و مسلما پراسترستر است.
ادامه دارد ...
مجله نیمکت
گفت و گو با سیدمجتبی حسینی رتبه ۴ کنکور انسانی (قسمت دوم)
در قسمت دوم گفتگو با سیدمجتبی حسینی، میخواهیم به گفتوگو دربارهی دروس عمومی آقای حسینی بپردازیم.
آقای حسینی! روز کنکور دروس عمومی را به همان ترتیب دفترچه پاسخ دادید؟
بله. با شروع پاسخگویی به سوالات دفترچه عمومی متوجه موضوع جالبی شدم؛ اینکه پاسخ ۶ سوال اول درس ادبیات گزینه یک بود که باشناختی که از کنکور داشتم این موضوع به نظرم کمی غیرعادی بود. به همین دلیل کمی ترسیدم، اما یادم آمد پاسخ اکثر سوالات جغرافیای آزمون بزرگ هم گزینه یک یا ۳ بود، پس کمی خیالم راحت شد و سعی کردم فکرم را درگیر این موضوع نکنم، بنابراین در کنکور نباید به این چیزها توجه کرد و داوطلب باید پرونده سوالی را که پاسخ داده است ببندد و به سوال بعدی توجه کند.
آیا توانستید هر درس را در زمانی که برای پاسخگویی به آن در نظر گرفته شده بود، پاسخ دهید؟
من براساس تجربهای که از زدن تستهای کتاب «دور دنیا در ۴ ساعت» داشتم به یک زمانبندی شخصی دست یافته بودم که طبق آن برای هر یک از دروس ادبیات و عربی ۲۵ دقیقه، برای دین و زندگی ۱۰ دقیقه و برای زبان ۱۵ دقیقه وقت میگذاشتم و آنقدر تمرین کرده بودم که میدانستم زدن تستهای هر درس چه میزان زمان از من گرفته است.
متاسفانه در کنکور به جای ۱۰ دقیقه، سوالات دین و زندگی را در ۱۷ دقیقه پاسخ دادم که باعث شد برای زبان وقت کم بیاورم و درصد زبان کنکورم پایین شود. با اینکه دین و زندگی را ۷۸ درصد زدم و این درس ضریب بالاتری نسبت به زبان دارد، اما دوست داشتم درصدهای عمومیام به هم نزدیکتر باشد.
امیدوارم مساله پیش آمده در زبان انگلیسی روی پاسخگوییتان به دفترچه اختصاصی تاثیر نگذاشته باشد.
با پاسخگویی خوبی که به ۲ درس ریاضی و اقتصاد داشتم، توانستم به حالت اولیه بازگردم و آزمون را با قوت ادامه دهم. دقیقا یک دقیقه تا پایان وقت مانده بود که پاسخگویی به سوالات را تمام کردم.
آیا سوالاتی بود که اصلا نمیخواستید به آنها پاسخ بدهید؟
سوال ۲ حالت دارد یا آن را بلدی یا بلد نیستی. تجربه به من نشان داده بود باید از سوالاتی که بلد نیستم رد شوم و به سوالات وقتگیر پاسخ ندهم. مثلا در ریاضی، ۲ سوال آمار وقتگیر بود پس آنها را پاسخ ندادم؛ البته اگر بعد از پاسخگویی به همه سوالات، وقت اضافی میآوردم، حتما بازمیگشتم و به آنها جواب میدادم، اما وقت نشد.
اگر موافق باشید به بررسی شیوه مطالعه و درصدی که از هر یک از دروس عمومیتان در کنکور کسب کردهاید، بپردازیم. از درس ادبیات فارسی شروع میکنیم.
لغات و واژگانی که در ادبیات کنکور مطرح میشود، نیاز به خواندن عمیق کتاب و حتی دانستن مفرد و جمع کلمات دارد. من با اینکه معنی کلی لغات را میدانستم و آنها را از متن و انتهای کتاب درسی استخراج کرده بودم، اما به دلیل فرّار بودن، آنها را به علاوه اَعلام در ۲ هفته آخر مرور کردم تا بهتر در خاطرم بماند.
مبحث قرابت معنایی را هم سر کلاس به صورت مفهومی یاد میگرفتم تا دیگر نیازی به صرف زمان برای یادگیری آن نداشته باشم. بنابراین فقط در منزل تستهای کتابهای سبز گاج را میزدم. همین جا میخواهم از انتشارات گاج گله کنم که به فکر ما انسانیها نیست و در ادبیات رشته انسانی جز کتابهای محوری کتاب دیگری ندارد. برای تاریخ ادبیات هم از کتابهای درسی استفاده کردم و در نتیجه ادبیات کنکور را ۷۸ درصد زدم.
پس به نظر شما باید کلاس درسی را جدی گرفت و با یادگیری دروس سر کلاس میتوان در وقت صرفهجویی کرد. در مورد شیوهای که در مرور درس ادبیات داشتید، بیشتر توضیح دهید.
یکی، دو روز بعد از مطالعه هر درس تستهای گاج را میزدم تا مطالب برایم مرور شود. اگر در تستزنی دچار مشکل بودم، مجددا آن قسمت از کتاب درسی را مطالعه میکردم. ادبیات، درسی موضوعی است و باید آن را مبحثشناسی کرد به عنوان مثال من مبحث تاریخ ادبیات را طی سال میخواندم و بیشتر شبها خلاصههای آن را مرور میکردم.
عربی را چطور خواندید؟
اوایل شیوه درست یادگیری عربی را نمیدانستم. به همین دلیل هر چه کتاب درسی را میخواندم، نتیجهای نمیگرفتم تا اینکه سال سوم از کتاب میکروطبقهبندی عربی گاج که ریز به ریز کتاب درسی بهویژه قواعد را توضیح داده بود، استفاده کردم.
هر شب یک مبحث از کتاب میکرو را میخواندم، نکات مدنظر طراحان را پیدا میکردم و به نظرم دقت روی همین نکات باعث شد بتوانم خیلی راحت تستهای کنکور را بزنم و نمره ۷۸ درصد را در این درس کسب کنم.
به چه علت بیشتر روی قواعد عربی کار میکردید؟
به اعتقاد من برای زدن تستهای ترجمه بیشتر از دانستن لغت باید بر قواعدی مانند مفرد و جمع بودن لغات، زمان افعال و... مسلط بود و به نظر من بهترین روش برای زدن تستهای ترجمه عربی «حذف گزینه» است.
آیا پیشنهادی برای افزایش سرعت پاسخگویی به سوالات درک مطلب عربی دارید؟
به دلیل اینکه خیلی از مواقع برای پاسخگویی به سوالات درک مطلب نیازی به مطالعه متن آن نیست، دبیرمان پیشنهاد کرد اول سراغ سوالات برویم. من این موضوع را جدی نگرفتم، یعنی هر دو بند درک مطلب کنکور که با موضوع قرآن و زبان عربی بود را خواندم. این کار فقط وقتم را گرفت چون هیچیک از سوالاتی که مطرح شده بود، ربطی به متن درک مطلب نداشت. بنابراین من فکر میکنم داوطلبان اگر بتوانند بدون خواندن درک مطلب به سوالات پاسخ بدهند، راحتتر هستند.
دین و زندگیتان را چند درصد زدید؟
سال سوم بودم که کتاب نقرهای (طوسی) دین و زندگی کنکور گاج منتشر شد. در این کتاب اندیشه و تحقیقهای مهم جواب داده شده و آیههای قرآن در هر درس به صورت مشخص دستهبندی شده بود به همین دلیل فقط از روی همین کتاب مطالعه کردم و تستهایی آن را نیز میزدم. در نتیجه این درس را هم ۷۸ درصد زدم.
به نظرتان کدام بخش دین و زندگی مهمتر است؟
آیات قرآن. داوطلبان باید خیلی روی این بخش تمرکز کنند و آن را دقیق بخوانند.
از کلاسهای آموزشگاهی زبان انگلیسی هم استفاده میکردید؟
نه. با اینکه زبان را دوست داشتم، اما فرصت رفتن به کلاس را نداشتم. پس فقط با مدرسه پیش میرفتم. قواعد زبان انگلیسی را کلا از روی کتاب زبان کنکور گاج میخواندم و حدودا ۱۱۰ درک مطلب کتاب موضوعی گاج را زده بودم. در ضمن کتابهای Tick eight و Word focus گاج را نیز داشتم، آنها را خوانده بودم و کاملا بر زبان مسلط بودم؛ اما سر جلسه کنکور وقت کم آوردم و به همین دلیل زبان کنکورم ۳۰ درصد شد.
برای موفقیت در این درس چه توصیهای برای داوطلبان کنکور دارید؟
سعی کنند در سال منتهی به کنکور هر شب یک درک مطلب و کلوز تست را بخوانند. برای اینکه از میزان پیشرفتشان آگاه شوند، بهتر است به زمان پاسخگویی به درک مطلبها توجه کنند و سرعتشان را افزایش دهند.
ادامه دارد ...
مجله نیمکت گاج
قسمت سوم ( پایانی) گفتوگو با آقای حسینی را به دروس اختصاصی رشته علوم انسانی در کنکور اختصاص دادهایم.
آقا مجتبی! کدام یک از دروس اختصاصی را بیشتر دوست داشتید؟
ریاضی از اول درس مورد علاقهام بود و آن را در کنکور ۹۰ درصد زدم. هر روز حتی شده نیمساعت، ریاضی را مرور میکردم و حتما ۲۰-۱۰ تست از آن میزدم یا هر وقت از درسهای دیگر خسته میشدم، تستهای ریاضی را حل میکردم. چون این درس تنها درس انسانی است که جنبه حفظی ندارد. فکر کنم در این مدت کتاب ریاضیات علوم انسانی گاج را ۲ یا ۳ بار مرور کردم. البته آمار و ریاضی سال سوم را قبلا از روی همین کتاب خوانده بودم. بهتر است بچهها هم این درس را در برنامه مطالعاتی روزانهشان بگنجانند، اما نباید این کار را صرفا برای رفع تکلیف انجام دهند بلکه سعی کنند هدفدار به مطالعه، مرور و تستزنی ریاضی بپردازند.
با این اوصاف احتمالا به درس اقتصاد هم علاقهمند بودید؟
اقتصاد تقریبا مانند ریاضی است، اما به دلیل تکدرس بودنش تسلط بر آن راحت نیست. سال دوم این کتاب را به طور کامل خواندم و توانستم با زدن تمام تستهای کتاب میکروطبقهبندی اقتصاد گاجبر آن مسلط شوم. بنابراین دیگر اقتصاد را نخواندم، فقط ۲ هفته مانده به کنکور این کتاب را دوره کردم و در کنکور هم آن را ۱۰۰ درصد زدم.
بنابراین دفترچه اختصاصی را خیلی خوب شروع کردید، این طور نیست؟
بله. فقط سوال اول اقتصاد خیلی وقت مرا گرفت، چون به نظرم ۲ گزینه صحیح داشت و من مرتب یکی را پاک میکردم و گزینه دیگر را میزدم... البته فکر میکنم این سوال توسط خود سازمان سنجش حذف شد.
زبان و ادبیات فارسی تخصصی را چند درصد زدید؟
۸۲ درصد.
آیا زمان زیادی را به مطالعه این درس اختصاص میدادید؟
شاید خیلیها از عروض و قافیه به عنوان سختترین مبحث ادبیات اختصاصی پیشدانشگاهی نام ببرند، اما من آن را در سال دوم دبیرستان و زمانی که برادرم این کتاب را میخواند، یاد گرفتم. بنابراین سال کنکور وقت و انرژی زیادی برای ادبیات اختصاصی نگذاشتم. برای کسب تسلط در قرابت معنایی ادبیات فارسی اختصاصی لازم است مفهوم دروس در ذهنمان باشد که من مفاهیم هر درس را سر کلاس یاد میگرفتم.
عربی اختصاصی را نیز مانند عربی عمومی میخواندید؟
بله. اما توصیه میکنم بچهها در این درس بیشتر روی کتاب درسی تمرکز کنند؛ به خصوص قواعد که به صورت عربی تدریس شده و عینا در کنکور میآید. عربی اختصاصی کنکورم را ۹۳ درصد زدم.
یادم است گفتید تاریخ و جغرافیا ۲ درسی بودند که کمتر به آنها میپرداختید. چطور خود را برای کنکور آماده کردید؟
البته من کتابهای پایه تاریخ و جغرافیا را در سالهای دوم و سوم خوب خوانده بودم، چون دبیرمان هر جلسه درس جلسه قبل را میپرسید، بر جغرافیا کاملا مسلط بودم، ولی نمیتوانستم با کتاب تاریخشناسی ارتباط برقرار کنم. به همین دلیل اصلا آن را نمیخواندم و فقط سر کلاس به درس گوش میدادم. خودتان میدانید گوش کردن سر کلاس با خواندن خود فرد خیلی فرق میکند، بنابراین همان هفتههای آخر قبل از کنکور این دروس را مرور کرده و برای تستزنی از کتابهای میکروطبقهبندی تاریخ و جغرافیای کنکور گاج استفاده کردم، در کنکور هم توانستم آنها را ۷۰ درصد بزنم.
پس امتحان تاریخشناسی را چگونه پشت سر گذاشتید؟
بهتر است راجع به امتحانات چیزی نگوییم! با اینکه نمرهام در این درس ۲۰ شد، اما معتقدم این نمره را به من دادند. چون تنها تلاشم برای تاریخشناسی این بود که شب قبل از امتحان تا صبح بیدار بمانم و آن را بخوانم.
به همین دلیل درصد تاریخ و جغرافیتان در کنکور پایین شد؟
اتفاقا اکثر سوالات تاریخشناسی را درست جواب دادم و اشتباهاتم بیشتر از جغرافیا بود!
به نظر شما کتابهای جامعهشناسی را چطور باید خواند؟
در جامعهشناسی باید خط به خط کتاب را حفظ کرد، زیرا بیشتر طراحان روی نکات ریز تاکید دارند، حتی ممکن است قیدهای جملات کتاب مانند «نسبتا» یا «کاملا» در پیدا کردن گزینه صحیح نقش داشته باشد، به همین دلیل خواندن کتاب درسی بسیار حائز اهمیت است. این درس را در کنکور ۸۰ درصد زدم و ازکتاب میکروطبقهبندی جامعهشناسی کنکور گاج برای تستزنی استفاده میکردم. البته همه کتابهای جامعهشناسی برای کنکوریهای ۹۲ به طور کامل تغییر کرده است و نمیدانم امسال از این درس به چه صورت سوال طرح خواهد شد.
فلسفه و منطق از دروس مهم به ویژه در زیرگروه یک هستند. آیا برای یادگیری این دروس روش خاصی داشتید؟
منطق درسی مفهومی است و خود دانشآموز باید آن را یاد بگیرد؛ بهتر بگویم منطق درسی است که هرکس برداشتی از آن دارد که این برداشتهای متفاوت ممکن است گاهی باعث اختلاف نظر میان دانشآموز و معلم نیز شود که من در این موارد به نظر خودم عمل میکردم. دانشآموزان نیز باید از روشی استفاده کنند که واقعا آنها را به تسلط میرساند.
بهتر است وقتی استاد درسی را تدریس میکند، مطالب را بفهمند، بعد در منزل مجددا آن را مرور کنند و بعد از چند روز تستهای آن مبحث را بزنند. سپس به بررسی تستها بپردازند و در مواردی که دچار اشتباه یا بیدقتی شدهاند، مجددا به کتاب درسی مراجعه کرده و مطلب را دوباره بخوانند. با این کار میتوانند نکات ریز و تکمیلی کتاب را پیدا و آنها را در جایی از کتاب حاشیهنویسی کنند تا کارشان در دوران جمعبندی راحتتر شود. من قبل از حضور در کلاس حتما از فلسفه و منطق بویژه فلسفه پیشدانشگاهی پیشخوانی داشتم و شاید هفتهای ۷ ساعت فلسفه میخواندم، چون این درس را خیلی دوست داشتم. البته فلسفه سال سوم را در همان سال خوب خوانده بودم. در نهایت این دروس را در کنکور ۶۲ درصد زدم.
فکر میکنم فلسفه و منطق پایینترین درصد را بین دروس اختصاصی شما داشته است، دلیلش چیست؟
بله. اما درصد من در این دروس بالاترین درصد کشور بود، چون امسال همه سوالات را به صورت شعر داد
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: بازدید از این مطلب : 6206
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1